خوش دارم كه در نيمه هاي شب، در سكوت مرموز آسمان و زمين به مناجات برخيزم، با ستارگان نجوا كنم و قلب خود را به اسرار ناگفتني آسمان بگشايم، آرام آرام به عمق كهكشان ها صعود نمايم، محو عالم بي نهايت شوم، از مرزهاي عالم وجود درگذرم، و در وادي فنا غوطه ور شوم، و جز خدا چيزي را احساس نكنم.
خدايا! ما را ببخش، گناهاني كه ما را احاطه كرده و خود از آن آگاهي نداريم، گناهاني را كه ميكنيم و با هزار قدرت عقل توجيه مي كنيم و خود از بدي آن آگاهي نداريم.
خدايا! تو آنقدر به من رحمت كرده، و آنچنان مرا مورد عنايت خود قرار داده اي كه، من از وجود خود شرم مي كنم، خجالت مي كشم كه در مقابلت بايستم، و خود را كوچكتر از آن ميدانم كه در جواب اين همه بزرگواري و پروردگاري، تو را تشكر ميكنم و تشكر را نيز تقصيري و اهانتي به ساحت مقدست ميدانم.
خدايا! مردم آنقدر به من محبت كرده اند، و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار كرده اند كه راستي خجلم، و آنقدر خود را كوچك ميبينم كه نميتوانم از عهده به درآيم، خدايا! تو به من فرصت ده، توانايي ده، تا بتوانم از عهده برآيم، و شايسته اين همه مهر و محبت باشم.
مناجات شهید چمران......ازها.آی آر